رویای خیس...

مرد تنهایی ها اینجاست

وقتی دلتنگ شدی به یادبیارکسی روکه خیلی دوست داره  

 وقتی ناامیدشدی به یاد بیارکسی روکه تنهاامیدش تویی.

وقتی پراز سکوت شدی به یاد بیار کسی روکه به صدات محتاجه

وقتی دلت خواست ازغصه بشکنه به یاد بیارکسی روکه توی دلت یه کلبه ساخته

 وقتی چشمات تهی ازتصویرشدبه یادبیارکسی روکه حتی توی عکسش بهت لبخندمیزنه.

وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی روکه دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد

وقتی شونه هات خسته شدبه یادبیارکسی روکه هق هق گریش اونهارومی لرزوند

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:وقتی,ساعت 18:15 توسط محمد| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت